آزادی، خجسته آزادی

قلم توتم من است و آزادی مذهبم

آزادی، خجسته آزادی

قلم توتم من است و آزادی مذهبم

یاد خرداد

 

بارش سپید معصوم بود 

کبوترهای مدام 

آینه در آینه 

با آرزو و بالهای آزادی... 

 

چنگال سیاه شب 

و دژخیم و تفرعن 

با پتک دین وارگی 

و حماقتی سترگ 

 

افسوس

آه 

درد  

و دلتنگی..

برای یاران خرداد و آزادی 

 

صد افسوس 

فغان 

رنج 

و نفرین... 

برای جاعلان جهل و زندان.

 

 

آخرنوشت: 

دلتنگی که شاخ و دم ندارد...  

از دوم خرداد 76 تا هشت سال چه فرصت نابی بود که از دست رفت با دوستانی که خون دلها خوردند و می خورند.

دزد و دولت

 

اگر از دولت «عدالت» برداشته شود، هیچ فرقی بین دولت و یک دسته دزد نیست؛ زیرا گروه دزدان نیز دارای رئیس و فرمانروایی هستند. دزدان با یکدیگر سوگند وفاداری خورده اند و غنائم طبق قانونی بین آنها تقسیم می شود و اگر توفیق یابند که مال و منال خود را افزایش دهند و سرزمین هایی را تصرف کنند به صورت دولت درمی آیند با این تفاوت که در مرحله ی قبل یاغی و قانون شکن لقب می گرفتند و در وضع جدید، خود، قانون را در دست دارند. 

سنت اگوستین

دردگفتنی با شاملو


هنوز گوش شنوایی نیست، 

از آن زمان که نبود. 

 

و آسمان بهانه ای شد 

برای غارت زمین 

و هنوز مست و ملنگ، خلایق؛ 

از جهل و خرافه ای که آیین شان 

و اندیشیدنی که طاقت سوزشان بود 

و هست، هنوز.

  

زمان، 

نشان انقراض نسل هاست و دگرگونگی شان 

مگر فهم عوام.

 

 

پانوشت: 

می دانی شاملوی عزیز! انکار عقل می کنند این جاهلان، دین و معرفتی را چهار دست و پایی چسبیده اند که اصلا فهم و اندیشه ای در آن نباشد و فقط آنچه باشد «خور و خواب و خشم و شهوت» ... و تا این مرکوبان خودشان می خواهند سواری دهند، چه می توان کرد؟ امان از جهل مقدس.