خسته، آهسته، نحیف
گام نهادی
بر زخمهای کهنه و عمیق دلم، دلمان، به ناچار
و فشردی.
لگدمال این سالهاییم
و انگار، دیگر
کسی حرف کسی را نمیفهمد.