آزادی، خجسته آزادی

قلم توتم من است و آزادی مذهبم

آزادی، خجسته آزادی

قلم توتم من است و آزادی مذهبم

اسب حیوان نجیبی است

 

آفرین به عبدالرضا کاهانی با این فیلم انتقادی - اجتماعی - سیاسی‌اش. 

 

آنچه من از این فیلم فهمیدم مختصراْ این بود: 

 

همه مشکل دارند، همه را گرفتار مشکلی کرده‌اند. هر کس به نوعی درگیر معضلی است، یکی معتاد، یکی کلاهبردار، یکی آهنگ سازی که کارهایش فروش نمی‌رود، یکی همجنس‌باز، یکی دختری بی‌کس و کار و آواره که پدرش گلوی مادرش را بریده، یکی قاچاقچی اجناس خارجی، یکی مست، یکی مطلقه و... و همه بدهکار و بستانکار و خلاصه درگیر یکدیگرند و در این میان هیچ‌کدام پولی ندارند که یک نفر را از گیر مامور رشوه‌گیر خلاص کنند. اگر چه در انتهای فیلم معلوم می‌شود که مامور رشوه‌گیر، قلابی است اما کیست که نداند اگر قلابی معرفی نمی‌شد اصلاْ اجازه‌ی اکران نمی‌گرفت!... اما اسب کیست؟  همین مردمی که نجیبانه با همه‌ی مشکلات می‌سازند و سر یکدیگر را کلاه می‌گذارند و در حالت خوش‌بینانه‌اش برای رفع مشکلاتشان از یکدیگر قرض می‌کنند و نمی‌توانند بازپرداخت کنند... اما به فکرشان خطور نمی‌کند که اصل مشکل کجاست.

در مملکتی که مردم آن روی خاکی سر می‌گذارند که زیرش سرمایه‌های کلانی روزانه و شبانه استخراج و استحصال و از مرزهایش سرمایه‌های کلانی وارد و خارج می‌شود، پول‌ها کجاست؟ و چه باید کرد؟ یا به سخنی که در فیلم از زبان بازیگران تکرار می‌شود: «حالا چیکار کنیم؟» این سوال مهمی است که پرسیده می‌شود و در واقع زنگی است که در ذهن تماشاگر به صدا درمی‌آید. اما اصل حرف همان است که از دهان رزمنده‌ی دیروز و زندانی کلاهبردار امروز درباره موتوری که سوار است، بارها و بارها، بیرون می‌آید: فرمانش کج است... 

 

و سوال این است که فرمان یک مملکت در دست کیست؟؟  

 

 

آخرنوشت: 

مسلما من منتقد نیستم و برداشت شخصی خودم را مختصرا نوشتم و از برداشت‌های دیگر استقبال می‌کنم. 

نظرات 11 + ارسال نظر
حسین رها شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

متاسفانه هنوز ندیدم احمد جان.

پریناز یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 ب.ظ

دلمان واس این نوشته های تهاجمی شما تنگ رفته بود...خوبی احد جان؟

پریناز دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ

بیا بیا بیا بیا دنبال صدای من بیا:))))))))
نیستی احمد آقا

حسین رها چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ب.ظ http://Www.sabz-raha1.blogsky.com

مرسی پریناز،نوشته های ِ تهاجمی!

احمد امروز و شنیدی!باید سکوت کرد جدا،به معنای ِ واقعی ِ کلمه!

مهسا چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:59 ب.ظ

و باید منتظر ماند تا تبدیلمان کنند به برده برای سرمایهاشانننننننن


و ام 200 میلیونی با کارمزد 2 درصد>>>>!!!!

بهار جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ق.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

نمک بود این پست شما رو زخمامون

مهدی شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:07 ب.ظ

حلا چیکارکنم ؟ حالا چیکار می کنی ؟ حالا .. ما این فعل رو در 6 صیغه سر زنگ اقتصاد صرف می کنیم.

پریناز یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ

پریسا هم خوبه رفیق...

آنی پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام برادر جان
سال نو مبارک

کاما سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:39 ب.ظ http://derowgar.blogsky.com

اسب حیوان نجیبی است
ملت ما هم ملت نجیبی است
در مملکتی که نشان دین ریش می شود
و نشان نجابت دستمال خون آلود عروس
در مملکتی که اسب ها همدیگر را خر می کنند
خر سو.اران بر گرده های ما شخم می زنند
آری برادر
عصر عصر باربرهای بی مزد است
تا کنون هرگز به چنین انحطاط ملی نرسیده بودیم.
نسل قبل از ما نسلی بود به تمامی معنا و بدون هیچ اغماض اسب.
آری نسلی انقلابی که ترکش های بیداد و حماقتش نسل های بعد را مجروح می کند

سپاس جناب کاما از کامنت کاملتان.

به قول شریعتی:
فقر، شب را «بی غذا» سر کردن نیست
فقر، روز را «بی اندیشه» سر کردن است.

تب ۴۰درجه پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ق.ظ

خاک زیر پای ایشان واندک کارگردانهای
آزاداندیش بر فرق سر
دستمال به دستانی همچون طالبی هاکه
دارو دسته پاچه خوارانی چون شریفی نیا
را کرده اند همه کاره این سینمای
بی درو پیکر.

خیلی موافقم...
کاش آدرستان را می‌گذاشتید برای وظیفه‌ی بازدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد