بالابر عشق چه تعبیر قشنگی احمد جان دربارۀ پست قبلیتم دعوا سر لحاف ملاست ودر آخر هم کلاه ما و سر ما پس کلاهمون و محکم بچسبیم که این سردارها سر بالای دار نیستن و کلاههاشون برای سر ِما است
امیدواریم جنگ زرگری نباشه رفیق... الکی خوشیم دیگه!
سلام احمد سلام پری کوچیکه سلام تنها سامورایی روز تولدم رفتم ژرشین بلگ گفتم ی جا دیگ...دوتا پست گذاشتم اما دیدم ن نمیشه...وا همیشه نمیشه...اما امروز ک اومده بودم وب بلاگفامو چک کنم کامنتای او و پری رو دیدم ...دوباره رفتم پست گذاشتم دلم تنگ شده بود آخه اینو ی دفه فهمیدم...تقریبا مچاله شدم...پری اینبار اک منو ببینی میگی چ پریه زشتی...تو وب لعنتی تو هیچ وقت نمیشه نظر گذاشت...خلاصه اینجا پناهگاه جدیدمه ...بیاید با چشم روشنی...حسام اون عددای وب تو هم نمیان بخدا داداش
سلام پری بزرگه! چه خوب شد که برگشتی... دلمون تنگیده بود.
لعنت بمن هنوز ب این کیبورد جدیده عادت نکردم...نمیدونم کدوم ژ کدوم پ...الانم اشتبا زدم اولیه پ بود:دی در ضمن تو کامنت بالا تو رو اشتبایی نوشتم او...ببخشین مزاحم شدم ایشالا بیاین خونه جدیدم جبران میکنم...:دی
بیخیال پریناز... قرار نیست به دوست من توهین کنیا !
سلام احمد، سلام پریناز، قربونت برم که هرجا گیر میاری منو صدا می کنی! البته بلاگ احمد که مثل بلاگ خودمونه این حرفارو نداریم! خوبه که برگشتی . الان میام بلاگت. راستی احمد خان مخلصیم
تو گیرو دار این بالا رفتن و پایین اومدن باید دل داد.../
فدایی داری رفیق.../
دل دادن، آغاز صعود...
قربونت برم حسام جان.
این بالا و پایین تو همه یِ زندگی هست.
بین زندگی و مردگی هم هست.
آمد
نیازمند شدم
رفت
قضا شدم
انگار بیشتر مواقع قضا میشویم...
بالابر عشق
چه تعبیر قشنگی احمد جان
دربارۀ پست قبلیتم دعوا سر لحاف ملاست ودر آخر هم کلاه ما و سر ما پس کلاهمون و محکم بچسبیم که این سردارها
سر بالای دار نیستن و کلاههاشون برای سر ِما است
امیدواریم جنگ زرگری نباشه رفیق... الکی خوشیم دیگه!
سلام احمد
سلام پری کوچیکه
سلام تنها سامورایی
روز تولدم رفتم ژرشین بلگ گفتم ی جا دیگ...دوتا پست گذاشتم اما دیدم ن نمیشه...وا همیشه نمیشه...اما امروز ک اومده بودم وب بلاگفامو چک کنم کامنتای او و پری رو دیدم ...دوباره رفتم پست گذاشتم دلم تنگ شده بود آخه اینو ی دفه فهمیدم...تقریبا مچاله شدم...پری اینبار اک منو ببینی میگی چ پریه زشتی...تو وب لعنتی تو هیچ وقت نمیشه نظر گذاشت...خلاصه اینجا پناهگاه جدیدمه ...بیاید با چشم روشنی...حسام اون عددای وب تو هم نمیان بخدا داداش
سلام پری بزرگه!
چه خوب شد که برگشتی... دلمون تنگیده بود.
برایت چراغ میآورم
و یک پنجره...
لعنت بمن هنوز ب این کیبورد جدیده عادت نکردم...نمیدونم کدوم ژ کدوم پ...الانم اشتبا زدم اولیه پ بود:دی
در ضمن تو کامنت بالا تو رو اشتبایی نوشتم او...ببخشین مزاحم شدم ایشالا بیاین خونه جدیدم جبران میکنم...:دی
بیخیال پریناز... قرار نیست به دوست من توهین کنیا !
خیلی قشنگ بود احمد. احسنت
بالابر و خوب اومدی.
سلام شازده جون... تو بزرگی عزیز.
البته یادم رفت بگم این بالابر ازون واژه های جایگزینی هستش که من به شخصه ازش ایراد میگیرم هااا!
آخه فقط بالا میبره! پایین اومدنش ضمنی هست!
اون که بعله... اما این بالابر واقعا بالابره شازده خانوم!
دلم میخاد برم سر ی کوه بلند و داد بزنم :
و آی عشق
ادرکنی
کاش حضرت عشق بحرفت گوش کنه و نیاز دلامون وقضا نکنه...
و تکرار میکنم:
آی عشق ادرکنی...
نیاز دل ما ک خیلی وقته قضا شده
بالا بر نمیدونم اثر داره یا ن!
داره گمانم... تغییرش میده.
خوشگل بود
خواهش میکنم
خوشگلی از خودتونه.
18 تیرِ.تهرانم!
آشوب به پا نکن پسر... بگذار گوسفندان بچرند!
صدات بلنده ها! ;)
تصدقت احمد عزیز ..
«آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»... محمد جان.
پله پله باید جان کند از بالا بر خبری نیست
پس این «یک شبه ره صد ساله رفتن»ها برای کیست الهام جان؟
سلام
نیاز به بالا بر شدیدا احساس می شود
رو نوشت به حضرت عشق
به گمانم حضرت عشق به کلی از بشریت مایوس شده و این طرفها پیدایش نیست!
سلام احمد،
سلام پریناز، قربونت برم که هرجا گیر میاری منو صدا می کنی! البته بلاگ احمد که مثل بلاگ خودمونه این حرفارو نداریم!
خوبه که برگشتی . الان میام بلاگت.
راستی احمد خان مخلصیم
سلام به روی ماهت خواهر!
ما بیشتر
یا به قول حافظ
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیش تر زانکه چو گردی زمیان بر خیزم
اوکی.